گروه معماری بهسان

انجام پروژه های معماری و دانشجویی آموزش نرم افزارهای مرتبط

گروه معماری بهسان

انجام پروژه های معماری و دانشجویی آموزش نرم افزارهای مرتبط

پارادوکس و متافیزیک

يكشنبه, ۱۶ آبان ۱۳۹۵، ۰۲:۴۲ ب.ظ

پارادوکس و متافیزیک

راهبردهایی به سوی خلاقیت

بدیهی ترین پارادوکس

با در نظر گرفتن رویکرد عمومی پذیرفته شده که نقش معمار را ساختن می‌داند، چندان منطقی نمی‌نماید که از معماران انتظار داشته باشیم خود را مشغول اندیشیدن به ساختمان‌هایی کنند که به دلیل طرح تخیلی‌شان، امکان ساخته شدن ندارند. نتیجه منطقی این است که ساختمان«غیر قابل ساخت» نباید به هیچ وجه دل مشغولی معمار- یعنی کسی که باید در نهایت بر ساختارهای واقعی ساختمان متمرکز شود- باشد. با این حال، سهم زیادی از روند تکامل و پیشرفت معماری، حاصل یک پارادوکس است: پیشرفت «قابل ساخت‌ها» در واقع وابسته به کند و کاو و جستجو در قلمرو « غیرقابل ساخت‌ها» است. برای بهتر ساختن در آینده، نباید در زمان حال ساخت. به عبارتی روشنتر و موجزتر:«برای ساختن باید که نساخت». معماران در دوره‌های مختلف این دوگانگی و تقابل معنایی را درک کرده و پذیرفته‌اند. دیگران ( که البته شامل بعضی معماران نیز می‌شوند) چنین جماعتی را خیال‌پرور و یا صرفاً دانشمند محسوب کرده‌اند. توجه به آن کس که می‌سازد-حتی اگر خوب نسازد- عرفی عمومی است. اما ارتقای کیفیت و تکامل معماری در گرو تلاش معمارانی است که پارادوکس مذکور و موارد به ظاهر متناقضی چون امروز در برابر فردا، بد در مقابل عالی بالقوه، اینجا و حالا روی زمین در مقابل آنجا و در آسمان را، همواره مورد توجه خود قرار می‌دهند. جان هجداکآموزگار شایسته و تأثیرگذار طراحی معماری طراحی معماری و رئییس اتحادیه کوپر در نیویورک، سالها قبل از اینکه دنیل لیبسکیند2 جایزه بین‌المللی موزه یهود در برلین را کسب کند، در ستایش تلاش‌های وی چنین نوشت: «او بی‌پروا به آسمان دست گشوده و ستارگانی را به ارمغان آورده است، در لحظه برخورد، ستارگان فلزی شده‌اند و سنگین، دنیای خاکی ما به توده‌ای از مفرغ بدل گشته است، توده‌ای که نوری را بازمی‌تاباند، نوری که تاکنون دیده نشده است».(هجداک در وصف لیبسکیند، 1981).

حتی اگر لیبسکیند، هیچگاه قصد ساختن نمی‌داشت ( که البته پروژه منتخب او برای توسعه موزه یهود در برلین خود دلیلی بر نیات اجرایی وی است)، تلاش او برای به دست آوردن ستارگان ارزشمند بوده است، حتی اگر صرفاً الهام بخش هجداک باشد و حتی اگر او و هجداک، یا آیزنمن3 و آلدو روسی4 ، هیچگاه برای ساختن رویاهایشان تلاش نمی‌کردند، بازهم در پیشرفت ما مؤثر بودند. شاید در نهایت کسی رویاهای آنها را به واقعیت بدل می‌کرد. فقدان چنین بزرگانی دنیا را فقیرتر و معماری را کم مایه‌تر می‌سازد. برخورد متافیزیکی و پارادوکسی می‌تواند منجر به راهبردهایی بسیار توانمند به خلاقیت معماری شوند، و این درصورتی امکان پذیر است که بپذیریم مفاهیمی چون «امروز و فردا» متناقض نیستند. واقعیت این است که آنها پیش از متضاد بودن مکمل یکدیگرند. معماران برای ساختن بر روی زمین و امروز، باید به آسمان (ستارگان) و فردا بنگرد. البته متحقق شدن این نگرش، مستلزم تلاشی مجدانه و پیگیرانه است، تلاشی که جز از آنانی که متعهدانه به حرفه خویش می‌پردازند، متصور نیست. پارادوکس در لغت از یک فعل در زبان یونانی نشأت می‌گیرد که اشاره‌ای‌ست به درک شخص از ابژه‌ای معین. امر منطقی و موضوعی است که به عنوان استنتاج پذیرفته شده‌ی اکثریت از موضوعی معین شناخته می‌شود. با این حال آنچه اغلب منطقی5 نامیده می‌شود، اگر بر پایه مفروضاتی نادرست قرار گرفته باشد، لزوما حاکی از حقیقت نیست، یک پارادوکس همچنین نوعی خلاف آمد6 [عادت] نیز هست، چرا که عموما در تعارض با قاعده و عرفی است که مردم آن را به عنوان حقیقت پذیرفته‌اند.

از دیدگاه تاریخی پارادوکس را فلاسفه، منتقدان علوم اجتماعی، دانشمندان و سیاست‌مداران، به عنوان ابزاری برای نقد و نشان دادن موضوعی بحرانی، هنگام مطرح ساختن شیوه‌های مختلف انجام کارها به کار برده‌اند در طول تاریخ درک پارادوکس مستلزم ادراکی قوی و ورزیده بوده است. همچنین معمولا پارادوکس‌ها تا اندازه‌ای در هاله‌ای از طنز پوشانده شده بودند، چرا که مایه‌های شوخ طبعی را در درون خود داشتند و اغلب هنگامی که با موضوعی زمینی این جهان سر و کار داشتند، در جستجوی امری آسمانی آن جهانی بودند. اگر کسی بر این عقیده باشد که معماران نمی‌دانند چگونه باید ساخت، قطعا معماران سازنده را مورد انتقاد از درون را فراهم می‌سازد.

گزاره‌های پارادوکسی اغلب مجموعه کاملی از ایده‌های مرتبط به دانش و حقیقت موجود را آنگونه که به وسیله گوینده گزاره دیده می‌شود، گرد هم می‌آورند. پارادوکس به وضوح اثبات منطفی یک نتیجه ناپذیرفتنی است. پارادوکس گزاره ای است که متناقض می‌نماید و ظاهرا بیانگر دو موضوع متضادی است که حتی ممکن است به نظر بی معنا یا مهمل برسند، اما با این حال حقیقت دارند و واجد مضامینی معنوی‌اند.

1- john Hejduk

2- Daniel Libeskind

3- Eisenman

4- Aldo Rossi

5- Logical

6- antinomia


  • behsan sazeh

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی